سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : چهارشنبه 91/12/30 | 5:11 عصر | نویسنده : nargesss

دستپاچه ام تقدیر

چه زود می نویسی قسمت ما را بر دفتر عمر

هنوز فرصت نکرده ام به عقب بازگردم

از نو بخوانمت

نمی دانم چگونه گذشتی با اینکه قصه عمر منی

هرچه بر قطر این دست نوشت افزوده می شود

عجولانه تر می نگاری

آرامتر عبور کن

این چنین که تو می روی نمی رسم به گرد پاهایت

گم کرده ام نقطه آغاز را

چقدر دو راهی...

چقدر بیم گم شدن...

اندکی فرصت خدایا

هنوز آماده نیستم برای بازگشت به وعده گاه نخستین

زودتر از این که به خود بیایم

شب می رسد

خسته می شوم

دوباره به خواب می روم

زمان را گم می کنم

خود را از دست می دهم

خیلی شب گذشته از این تقدیر

اندکی بیش نمانده به آخرین سطر ها

واهمه دارم خدایا

اندکی فرصت

کوله بارم خالیست

چگونه سفر به سوی تو را آغاز کنم

می ترسم بازبمانم

می ترسم نتوانم

یا اله العالمین

تو که غیاث المستغیثینی

در این کور راه به فریادم برس

قبل از آنکه دیر شود

عاری ام کن از گناه

بگذار بازگردم

عمر دنیا را نمی خواهم

می خواهم فقط لایق قرب و رضای تو شوم

نگذار اسیر خود بمانم

نجاتم بده از این پیله که نمی گذارد فراتر از خویش راببینم

مقصد من تویی بارالها

نظر نکن به فروخفتنم

لایقم کن

رسم پرواز را به جانم بیاموز

 




  • آنکولوژی
  • بازی های کامپیوتری